فیلم اکسیژن
یکی از سوالات قدیمی در مورد فیلم های علمی تخیلی این است که آیا یک پایان وحشتناک می تواند یک فیلم متحرک در غیر این صورت محکم را خراب کند؟ در مورد فیلم اکسیژن، مزه بد حاصل از نتیجه ساختگی و غیرقابل قبول، تجربه را کم می کند، اما 90 دقیقه رازآلود و تنش قبلی را به طور کامل خنثی نمی کند. بنابراین اکسیژن یک کیسه مخلوط است، اگرچه این احساس وجود دارد که میتوانست چیز بهتری باشد.
کل فیلم در محدودههای تنگ یک کپسول برودتی اتفاق میافتد که در آن زنی به نام الیزابت هانسن (ملانی لوران) در نتیجه یک نقص یا تصادف زود از خواب بیدار شده است. در ابتدا، خاطرات او به هم ریخته است. او نمی داند کیست یا کجاست. تنها "همراه" او صدای کامپیوتر پزشکی، M.I.L.O است. (ماتیو آمالریک، با اشاره به لحنهای فراموشنشدنی داگلاس راین بهعنوانHAL 9000)، که آمار حیاتی او و وضعیت کلی کپسول را بررسی میکند. الیزابت که به دام افتاده و تنها گزینههای محدودی برای برقراری ارتباط با دنیای خارج دارد، با مشکل «تیک تاک ساعت» نیز دست و پنجه نرم میکند: اکسیژن محدود او در حال کاهش است و وقتی به صفر برسد، خفه میشود. او در یک مسابقه با زمان است تا هویت خود را جمع کند، بفهمد کجاست و راهی برای زنده ماندن پیدا کند.
کارگردان الکساندر آجا از روزهایی که فیلم های ترسناک خام و اعصاب خردکنی مانند High Tension میساخت پیشرفت کرده است، اما هنوز هم حس خوبی در مورد چگونگی تقویت تعلیق در محیطهای محدود دارد. (او فیلم کم ارزش 2019 B Crawl را ساخت، جایی که زنی با گروهی تمساح در زیرزمینی پر از سیل گیر افتاده است.) کسانی که تحت تأثیر کلاستروفوبیا هستند ممکن است تماشای Oxygen را گاهی اوقات تجربه ای ناراحت کننده بدانند. با فضای محدود برای کار، محدودیت هایی در مورد قرار دادن دوربین و حرکت وجود دارد و ملانی لوران بازیگر بسیاری از کلوزآپ ها می گیرد. آجا میتواند با استفاده از فلاشبکهای الیزابت در حالی که طرحی از زندگیاش را قبل از اینکه در مخمصه فعلیاش قرار بگیرد بازسازی میکند، از یکنواختی اجتناب کند.
این فیلم از جهاتی یادآور فیلم Buried در سال 2010 است که بیننده را به داخل تابوت چوبی مدفون در کنار رایان رینولدز برد. اگرچه خط داستانی متفاوت است، اما اهداف کارگردانان حداقل تا آنجا که به تأثیر بر مخاطب مربوط می شود مشابه است. آجا نه تنها می خواهد سطح تنش را بالا نگه دارد، بلکه از افشای اسرار مختلف روایت با قاشق لذت می برد. با این حال، او نمی تواند پایان را حفظ کند. هنگامی که به همه سؤالات پاسخ داده شد، قبل از اینکه همه چیز مضحک شود، لحظه ای از نقطه اوج وجود دارد. صحنه های پایانی به نظر می رسد که از یک فیلم دیگر پیوند زده شده اند. آنها در محیطی که Aja ایجاد کرده است کار نمی کنند و باعث خفگی اکسیژن در پایان می شود.
ملانی لورن در نقش الیزابت عالی است. او با ایفای این نقش در زمان واقعی، تمام خصوصیاتی را که از کسی که در موقعیت غیرقابل دفاعش به دام افتاده انتظار می رود را نشان می دهد: گیجی، وحشت، و (در نهایت) عزم پولادین برای انجام هر کاری که لازم است. اگرچه لوران به طور کامل به سمت تولیدات هالیوود نرفته است، اما به اندازه کافی در سطح بین المللی شناخته شده است تا حدی از آشنایی وجود داشته باشد. فیلم به زبان فرانسوی است، اما دیالوگها به اندازهای محدود است که کسانی که از خواندن زیرنویس خودداری میکنند احساس ناراحتی نکنند.
هنگامی که اکسیژن کار می کند، که در اکثر 3/4 های اولش است، نتیجه ادغام فیلمنامه ای جذاب است که با تمرکز بر مصیبت های شخصیت اصلی، با تلاش کارگردان و بازیگر، شگفتی ها را به طور مساوی در بر می گیرد. همه چیز را دراماتیک کنید برخلاف بسیاری از فیلمهای مربوط به افرادی که در فضاهای بسته به دام افتادهاند، اکسیژن تماشاگر را به بیرون از کپسول نمیبرد (به جز در هنگام فلاش بک). داستان کاملاً با دیدگاه الیزابت پیوند خورده است و ما به همراه او رازها را کشف می کنیم. اگر به خاطر قطعنامه ساختگی نبود، این ممکن بود یکی از بهترین فیلم های هیجانانگیز کوچک برای بیرون آمدن از همهگیری باشد. در عوض، کمی ناامیدکننده به نظر میرسد، اگر فقط برای «پیچش» بعید اعمال شده در لحظات پایانی.