اسکوب!
شاید مثبت ترین نتیجه ای که می تواند از موافقت با تماشای فیلم کودکان «اسکوب» حاصل شود. با فرزندانتان این است که ممکن است آنها را ترغیب کند تا درباره اساطیر یونان بیشتر بیاموزند. در این زمانهای تاریک و پر دردسر، یافتن پرتوهای نور خورشید در هر کجا که میتوانید مهم است.
در غیر این صورت، "اسکوب!" مجموعه ای دیوانه وار از کیچ یکپارچهسازی با سیستمعامل و ارجاعات تصادفی فرهنگ پاپ، از جمله یکی از چهره های مشهور واقعاً سخت (و عجیب). اثر شش نفری که فیلمنامه و/یا تیتراژ داستان را به اشتراک می گذارند، داستانی گیج کننده و پیچیده برای یک کارتون صبح شنبه کاملاً ساده است، کاری که در 50 سال گذشته به اشکال مختلف وجود داشته است.
یک دسته از نوجوانان و یک سگ سخنگو معماها را حل می کنند. همیشه، مرد بد پشت این طرح، کسی است که از قبل میشناسند، با نقاب مبدل - و اگر آن بچههای مداخلهگر نبودند، از آن فرار میکرد. فیلمی از کارگردان تونی سروون، کهنهکار انیمیشن با هزاران تجربه در دنیای هانا-باربرا، میداند که بزرگسالان (و احتمالاً تعداد زیادی از بینندگان جوانتر) از قبل از این ضربها و ترانههای آشنا آگاه هستند و با تخممرغهای عید پاک و متا سرگرم میشوند. گگ های خود ارجاعی. ایجاد این جهان با رنگ های پر جنب و جوش و انرژی پر جنب و جوش در واقع آن را در بالای صفحه بسیار جذاب می کند. زمانی است که طرح اصلی در آن شروع می شود که همه چیز به هم می ریزد.
زمانی شروع میکنیم که شگی پسری است (با صدای ایین آرمیتاژ، ستاره «شلدون جوان») که در ساحل ونیز میگذرد، علیرغم آبوهوای زیبا، به دلیل اینکه دوستی ندارد، ناامید است. روشی که او با یک توله سگ گمراه و ولگرد اسکوبی دوبی ملاقات می کند و نام آن را به شکلی سرگرم کننده می نامد، واقعاً شیرین و دلچسب است، و بیشتر از حال و هوای ملایم و معتبر از لحاظ احساسی در این صحنه های اولیه استقبال می شد. ما همچنین می بینیم که شگی و اسکوبی با بچه هایی که با آنها Mystery Inc. را تشکیل می دهند ارتباط برقرار می کنند و زوزه هایی از شخصیت هایی را که همه آنها در نهایت جعل خواهند کرد را آشکار می کنند: فرد شجاع، ولما باهوش و دافنه وقیح، با شگی عصبی و به طرز شیرینی متزلزل. گریت دین با تردید عقب را بالا می آورد. (پس از ملاقات در شب هالووین، همه آنها به یکدیگر قول می دهند که عادت به ورود به خانه های تاریک و خزنده نکنند. مطمئناً.)
اما سرگرمی بینظیر شروع تیم جای خود را به شیطنتهای سرسامآور و بیوقفه میدهد، زیرا آنها به بزرگسالان جوان تبدیل میشوند و به معمای اصلی فیلم میپردازند. "اسکوب!" در زمان حال اتفاق میافتد، با تمام فناوریها و امکاناتی که در اختیار دارد، اما نوجوانان به اخلاق شیک فرنچایز پایبند هستند، تا لباسهایشان، تعجبهای گاه به گاه «جینکیها!» و ماشین اسرارآمیز ون فرد با موتور گلهای نابهنگام رانندگی میکند. صداپیشه افسانهای فرانک ولکر - صدای اصلی فرد - سالهاست که نقش اسکوبی دو را بازی میکند و اینجا نیز این کار را انجام میدهد. ویل فورته (شگی)، جینا رودریگز (ولما)، آماندا سیفرید (دافنه) و زک افرون (فرد) که به طور ایدهآل انتخاب شدهاند، گروه بازیگران صداپیشهای را رهبری میکنند که به طور فزایندهای برای جذاب کردن این مطالب تلاش میکنند.
ماجراجویی واقعی آنها با ابرقهرمان بیهوده و بیهوده Blue Falcon (مارک والبرگ) آنقدرها هم جذاب نیست. شگی و اسکوبی توسط این مرد خوب به خدمت گرفته میشوند تا مرد بد دیک داستاردلی (جیسون آیزاکس) را شکست دهند، کسی که میخواهد قفل دنیای اموات را باز کند و سگ شکاری سه سر سربروس را بر روی تودههای ناآگاه رها کند. گربه ترسناک اسکوبی دو - به عنوان یک سگ - کلید نقشه شرور و همچنین متوقف کردن او است.
همه چیز بیهوده، بیش از حد شلوغ است. پسر 10 ساله من - که قبلاً آنقدر طرفدار بود که بازی ویدیویی قدیمی "Scooby-Doo and the Mystery of the Castle" را با جوی استیکی به شکل ماشین رمز و راز بازی کرده است - تقریباً در نیمه راه بدون هیچ چیزی به سمت من برگشت و گفت. : "صادقانه؟ وقتی آنها کوچکتر بودند، آن را بیشتر دوست داشتم.» و ما حتی به میانآهنگ «بمبها بر فراز بغداد» از Outkast یا مسیر انحرافی عظیم برای معرفی یک کراس اوور Hanna-Barbera که شامل مسابقهای به سبک گلادیاتور با کاپیتان Caveman (با صدای تریسی مورگان) بود، نرسیده بودیم.
"اسکوب!" هم پیچ و تاب می خورد و هم دیوانه وار در هم می پیچد. همزمان پیچیده و در عین حال بیش از حد ساده است. و با برخی از حیرتانگیزترین تنبلترین نوشتههایی که تا به حال دیدهاید، از تصمیمهای جدی برای شخصیتها خلاص میشود. همین کافی است که شما را وادار کند فریاد بزنید "زوینک!" در صفحه - و همچنین برخی از کلمات انتخابی دیگر.