فیلم مکانیک
تماشای آنلاین فیلم اکشن مکانیک داستانی به قدمت «هملت» را با سبکی جدید مانند نان نپخته روایت می کند. چه فایده ای دارد؟ یک طرح جذاب ایجاد می شود، یک شخصیت جدید با مجموعه ای پیچیده از مشکلات مطرح می شود، و سپس تمام زمینه ها به هش معمول سکانس های اکشن مضحک تبدیل می شود. آیا کارگردانی اکشن باقی مانده است که بداند همه چیز در مورد صدا و خشم نیست؟
این فیلم بازسازی نوعی از فیلم چارلز برانسون 1972 است که در آن زمان نسبتاً خوب به نظر می رسید و ممکن است فقط امروز بهتر به نظر برسد. یک بار دیگر، داستان یک قاتل حرفهای باحال به نام «مکانیک» (جیسون استاتهام) را دنبال میکند که برای یک شرکت کشتار شیطانی کار میکند و در قتلهایی که به نظر قتل نیستند یا به روشهای دیگر عمدا گمراهکننده هستند، تخصص دارد.
حدس من این است که در زندگی واقعی، چنین اپراتورهایی تنها، وحشی هستند و به سمت پارانویا گرایش دارند. با این حال، شخصیت استاتهام، آرتور بیشاپ، یک لذتطلب و زیباروی است که به تنهایی با ظرافت زندگی میکند، به ماشین کلاسیک خود جایزه میدهد و ظاهراً معتقد است که اگر پول بیشتری به او بدهید، یک هوکر یک هوکر نیست. با 20 دلار، شما در حال خرید میوه هستید، اما با هزاران دلار، خود را به عنوان یک مصرف کننده در بالاترین درجه معرفی می کنید.
پس، بیشاپ موجودی بی ارزش است که برای خود ارزش زیادی قائل است. فرض بر این است که ما هیچ قضاوت اخلاقی در مورد قتل او نداریم، زیرا هیچ چیز در این فیلم معنای انسانی ندارد و تعداد کمی از بینندگان آن انتظار چنین چیزی را ندارند. همه اینها یک تمرین تکنیکی است. جورج کلونی شخصیت مشابهی را در «آمریکایی» بازی کرد، فیلمی بینهایت برتر که همچنین درباره یک قاتل انفرادی غیرقابل ردیابی بود که برای یک شرکت قتل در ازای اجاره کار میکرد. اما آن فیلم مجذوب شخصیت کلونی بود که تلاش هایش برای مقابله با رابطه جنسی بدون احساس او را به دردسر انداخت.
در «مکانیک» دو عنصر انسانی وجود دارد. دونالد ساترلند نقش یک قاتل دیگر را بر اساس قرارداد با همان شرکت ایفا می کند - یک کهنه کار در این خط کار، که عاقل و ریشو است و مربی بیشاپ است. اگر رشته آنها علم یا حقوق بود، این موضوع تاثیرگذار بود، اما کمتر از آنجایی که رشته آنها مردم را به خاطر پول می کشد. این که انتظار می رود ما تحت تأثیر آنچه به عنوان غرایز اخلاقی ساترلند معرفی می شود تحت تأثیر قرار بگیریم، ویژگی خاصی است که بهتر است روی آن تعمق نشود. واقعیت این است که ساترلند آن را در سطح سطحی به ارمغان میآورد و انسانیت بیشتری از آنچه که شخصیت لیاقتش را دارد به ارمغان میآورد.
شخصیت دیگر استیو (بن فاستر) است، پسر شخصیتی که من نام نمی برم. اسقف این مرد را کشته است، اما پسر آن را نمی داند و بیشاپ بچه را زیر بغل می گیرد و تئوری و عمل تجارت را به او می آموزد. استیو با ناپختگی، سوء مصرف مواد و مسائل دیگر مشکل دارد که بیشاپ تراشیده و خوش تراش با آنها غریبه است، اما بیشاپ با او کار می کند و ایمان دارد که این مرد جوان به یک قاتل بزرگ می شود تا پدرش را به خود افتخار کند.
این فیلم توسط سایمون وست ("مهاجمان مقبره") به خوبی ساخته شده است، یک تکنسین به سنت مایکل وینر، سازنده فیلم برونسون. کارگردان هایی مثل این باید خیلی خوب باشند، صرف نظر از اینکه فیلم هایشان در وهله اول ارزش ساختن دارند یا خیر. مخاطبان برای پذیرفتن سر و صدا و حرکت به عنوان سرگرمی آماده شده اند. آنقدر خوب انجام می شود که تقریباً فراموش می کند بپرسد که اصلاً چرا انجام شده است.