دیدن فیلم های روز دنیا

فیلم اکشنآیا اصطلاحی برای پارادوکس پیامدهای تصادفی مورد نظر وجود دارد؟ آن وقت است که یک فیلم چیزی را نشان می دهد که باید تصادفی باشد و معلوم می شود که بخشی از

فیلم ناشناس

آیا اصطلاحی برای پارادوکس پیامدهای تصادفی مورد نظر وجود دارد؟ آن وقت است که یک فیلم چیزی را نشان می دهد که باید تصادفی باشد و معلوم می شود که بخشی از یک نقشه است. از آنجایی که تماشای آنلاین فیلم «ناشناخته» با نمونه هایی از چنین رویدادهایی آغاز می شود، بحث در مورد آنها برای من اسپویلر نخواهد بود. من قبل از چیزهای فریبنده نجات خواهم داد.

با شروع فیلم، با دکتر مارتین هریس (لیام نیسون) و همسرش الیزابت (ژانویه جونز) آشنا می شویم که در حال پرواز برای یک کنفرانس بیوتکنولوژی در برلین هستند. من فکر می‌کنم تنها چیزی که در مورد بیوتکنولوژی در یک فیلم هیجان‌انگیز باید بدانیم این است که احتمالاً شامل محصولات زراعی تغییر یافته ژنتیکی یا طاعون خطرناک است. به هر حال، در فرودگاه، دکتر هریس به مردی اجازه می‌دهد چمدان‌هایش را بارگیری کند، و با حرکت تاکسی، عکس بزرگی از کیف او که هنوز روی واگن چمدان است، می‌بینیم

.

پس باشه. آیا این یک تصادف بود؟ اگر من کیفی با خود حمل کنم که حاوی داروی درمان گرسنگی جهانی یا فرمول کشتار جمعی باشد، آن را روی حاشیه نخواهم گذاشت. به هر حال، دکتر هریس و همسرش به هتل می رسند، او شروع به تحویل گرفتن می کند، او متوجه می شود که کیفش جا مانده است و بدون اینکه به او بگوید، تاکسی دیگری را به سمت فرودگاه می گیرد. سعی می کند با او تماس بگیرد، اما نمی تواند سیگنالی دریافت کند. تا به حال این اتفاق برای شما در برلین افتاده است؟

یک کانتینر از کامیون جلوی آنها می افتد، تاکسی منحرف می شود و از طریق ریل پل فرو می رود، دکتر هریس بیهوش می شود، اما با اقدامات سریع راننده، جینا (دایان کروگر) جان او نجات می یابد. او چهار روز در کما است. او خودش را جمع می‌کند و به سمت هتل می‌دود، اما متوجه می‌شود که همسرش می‌گوید قبلاً او را ندیده است و با خوشحالی با دکتر "واقعی" دکتر مارتین هریس (آیدان کوین) ازدواج کرده است. اکنون مصیبت او آغاز می شود: چگونه می تواند هویت واقعی خود را ثابت کند و توطئه ای را که کنترل زندگی او را به دست گرفته است، درک کند؟

به عنوان یک تماشاگر کهنه کار هیجان انگیز، می توانید در اینجا به چندین احتمال فکر کنید. همش یک خیال بود. او شستشوی مغزی شده است. او فقط فکر می کند که او مارتین هریس است. او فقط تصور می کرد که با خانم واقعی الیزابت هریس در هواپیما است. تاکسی دوم منتظر بود تا او را سوار کند. و همچنان ادامه دارد. یا احتمالاً هیچ یک از موارد بالا وجود ندارد.

اما بیایید یک عقب نشینی فوری انجام دهیم. آیا این یک تصادف بود که کیف را پشت سر گذاشت؟ اگر نبود، دیگر نیازی به بازگشت به فرودگاه نبود. آیا سقوط کانتینر تصادفی بود؟ آیا تصادفی بود که او یک راننده تاکسی پناهجوی بوسنیایی (زیبا) بدون مدارک را گرفت که در آب های یخی زمستانی یک نجات قهرمانانه انجام داد؟ آیا برنامه ریزی شده بود که او بتواند وارد کنفرانس بیوتکنولوژی شود و دکتر مارتین هریس (واقعی یا جعلی) را پیدا کند؟

من به این فکر می کنم که اگر من عامل یک سازمان مخفی شوم باشم و آن کیف و مک گافین موجود در آن را بخواهم، این کار را انجام می دهم: لیام نیسون را، هر که باشد، می زنم و کیف را می دزدم. . یا وارد اتاق هتل او شوید. یا بهش مواد مخدر بده هر چیزی. چون فکر کن اگر او مارتین هریس واقعی نیست، چرا در وهله اول کیف حاوی مک گافین را در اختیار دارد؟ اما اگر او یک مارتین هریس قلابی است، آن واقعی کیست؟

این فیلم به نوعی به برخی از این سؤالات، نه همه، پاسخ هایی دارد. با این حال، باعث شد که رویدادها را در ذهنم تکرار کنم و فکر کنم، صبر کن! آیا در اینجا با پارادوکس پیامدهای تصادفی مورد نظر سروکار داریم یا چه؟

«ناشناس» فیلمی است که با مهارت عکاسی و بازی شده است و کمتر بازیگری بهتر از لیام نیسون در ایفای نقش مردی است که فرش را از زیرش بیرون کشیده است. یاد فیلم «فرهنگ» رومن پولانسکی (1988) افتادم که در آن هریسون فورد نقش یک دکتر را بازی می‌کرد که با همسرش در کنفرانسی در پاریس شرکت می‌کرد. در آن فیلم، کیف اشتباهی در فرودگاه برداشته شد، فورد وارد دوش هتل شد و وقتی بیرون آمد، متوجه شد همسرش ناپدید شده است.

اعتراف می‌کنم که احساس می‌کردم درگیر «ناشناس» بودم تا اینکه یک خرگوش بیش از حد از کلاهش بیرون کشید. در یک نقطه، یک هیجان انگیز باید منصفانه بازی کند. وقتی شخصیت‌ها لازم می‌دانند که از ناکجاآباد بیرون بیایند و واقعیت زیربنایی موقعیتش را برای قهرمان توضیح دهند، ما راضی نمی‌شویم. چرا او باید بداند؟ فقط به او ضربه بزنید هرگاه یکی از آن سخنرانی‌های واقعیت زیربنایی را می‌شنوم، فکر می‌کنم باید یک خزیدن در پایین صفحه وجود داشته باشد: این در واقع صدای فیلمنامه‌نویسی است که ناامیدانه سعی می‌کند داستان را برای خودش توضیح دهد.

به هر حال، شاید همه اینها فقط من صحبت می کنم. شاید من فیلم های زیادی دیده ام. «ناشناس» واقعاً فیلم بدی نیست، فقط یک فیلم پوچ است. لحظه به لحظه ویژگی های خود را دارد. من را با این فکر رها کرد: این خیلی خوب است که دکتر مارتین هریس آن راننده تاکسی بوسنیایی بلوند را دریافت کرده است. خیلی از رانندگان تاکسی، چنین خدماتی دریافت نمی کنید.

+ نوشته شده در  شنبه 10 ارديبهشت 1401ساعت 16:49  توسط المیرا   بازدید 191 برچسب ها: فیلم اکشن,