ولف واکرز
Cartoon Saloon، استودیو سازنده «راز کلز»، «آواز دریا» و «نانآور» امسال با بهترین فیلمشان بازمیگردند، ماجرایی هیجانانگیز، غنایی و شگفتانگیز به نام فیلم کودکان ولف واکرز. این اثر زیبا بازتابی از هنرهای دیگر از افسانههای کلاسیک گرفته تا فیلمهای استودیو گیبلی درباره رابطه انسان با طبیعت مانند «شاهزاده مونونوکه» دارد، اما صدای قوی و قدرتمند خود را نیز توسعه میدهد. با بافتی که به ندرت به سرگرمی های خانوادگی اجازه داده می شود و حتی از نظر بصری جاه طلبانه تر از فیلم های دیگر کارتون سالون است، این یک فیلم خاص است.
داستان "Wolfwalkers" در سال 1650 در پس زمینه استعمار انگلیس در ایرلند اتفاق می افتد. الیور کرامول شکارچی به نام بیل گودفلو (شان بین) را به یک پاسگاه دورافتاده می فرستد که با رشد شهر در جنگل های اطراف، شاهد حملات گرگ ها بوده است. وظیفه بیل شکار و کشتن گرگها است، اما دخترش رابین (آنر کنافسی) از اینکه در شهری که واقعاً پدر یا او را نمیخواهد در آنجا رها شود، ناامید میشود تا در وظایف روزانهاش به او ملحق شود. لازم به یادآوری است که رابین نیز یک خارجی است، پدرش به گونه ای مجبور به انجام وظیفه می شود که او را هدف تمسخر بچه های محلی قرار می دهد.
رابین مخفیانه دور میشود و پدرش را به جنگل تعقیب میکند و متوجه میشود که افسانههایی که در شهر یک گرگواکر گفته میشود درست است. او با مِب (اوا ویتاکر)، دختری که در حالی که مِبِ انسان در خواب است، شکل گرگی مستقل از او دارد، ملاقات می کند. او همچنین دارای قدرت شفابخشی و کنترل بر دسته گرگ های شرور است که مردم را عذاب می دهد. مبه منتظر است تا مادرش از حالت گرگ بازگردد، به این امید که پس از آن گله را به مکان امن تری هدایت کند.
Wolfwalkersتقریباً بهطور کامل از طریق انیمیشنهای دستکشی که بیشتر از آنچه مخاطبان مدرن از کارتونها انتظار دارند، بازتاب هنر آبرنگی است که جان گرفته است، آشکار میشود. این زیبایی مسحور کننده با توجه بسیار دقیق به جزئیات دارد. رنگ ها در سراسر صفحه پخش می شوند و جزئیات خط گاهی اوقات به نظر می رسد که به طور هدفمند توجه را به این واقعیت جلب می کند که کسی این را کشیده است. انیمیشن گاهی اوقات احساس می کند که به دنبال کمال از نظر CGI و جزئیات است، اما چیزی که من در مورد ظاهر "Wolfwalkers" دوست دارم این بود که چقدر به من یادآوری کرد که هنرمندان انسان آن را خلق کرده اند. می توانید شور و شوق هنر را در هر قاب احساس کنید، برخی از آنها به اندازه کافی چشمگیر هستند که به دیوار آویزان شوند. از نظر بصری، این یکی از انیمیشنهای مورد علاقه من در مدت زمان بسیار طولانی است، و یادآور زمانهای دیگری بود که از زیبایی یک اثر انیمیشنی مانند "Spirited Away" یا "The Tale of the Princes Kaguya" شگفت زده شده بودم.
با این زبان بصری زیبا، تام مور و راس استوارت آنچه را که «سهگانه فولکلور ایرلندی» نامیده میشود را با داستانی پر از ماجرا و تنش کامل میکنند. این یک افسانه محتاطانه و محتاطانه مانند آنچه مردم معمولاً از آن ژانر انتظار دارند نیست. این واقعاً یک فیلم اکشن است زیرا رابین و مب به دنبال نجات یک روش زندگی و حفظ امنیت مردم خود هستند. و البته لایههایی از زیرمجموعه در مورد توانمندسازی، استعمار، و رابطه انسان با طبیعت مادر وجود دارد. این نوع فیلمی است که میتوانید با فرزندانتان قدردانی کنید، به گونهای که جرقهای برای گفتوگو درباره مضامین و هنر ایجاد کند. در هر فریم چیزهای زیادی در جریان است.
اگر نقصی در «Wolfwalkers» وجود داشته باشد، آن طول است. احساس می کنم شاهکاری از یک فیلم 95 دقیقه ای در این فیلم 105 دقیقه ای مدفون شده است. برخی از صحنه ها کمی طولانی است و برخی از ایده ها یک بار بیش از حد تکرار می شوند. در حالی که فیلم به دلیل لذت تجربه آن چندان طولانی نیست، من احساس میکنم که میتوانست کمی سختتر شود و شاید یک کلاسیک فوری باشد.
واضح است که این یک شکایت جزئی است و من احساس میکنم هر مشکلی که با «Wolfwalkers» داشتم با تماشای دوم و سوم محو میشود. و بیش از بسیاری از فیلم هایی که در سال 2020 دیده ام، این فیلمی است که می دانم دوباره آن را تماشا خواهم کرد. من در مقاطع مختلف زندگی ام به فیلم های استودیو گیبلی برمی گردم و از بهترین آنها چیزهای متفاوتی می گیرم. من احساس میکنم که «گرگواکرها» قدرت ماندگاری مشابهی خواهند داشت و در دوران کودکی، بزرگسالی و پیری با انرژی متفاوتی بازی میکنند. هنر بزرگ این توانایی را دارد.