فیلم جدید با شخصیت های روسی و فنلاندی
خیلی کم اتفاق می افتد، اما من نمی خواستم این سفر با قطار تمام شود
دانستن اینکه یک فیلم جایزه بزرگی را در یک جشنواره بزرگ برده است، می تواند انتظارات فرد را سنگین کند، بنابراین قصد ندارم به جایزه بزرگ جشنواره کن در سال گذشته اشاره کنم که با فیلم قهرمان اصغر فرهادی اهدا شد.
بیایید به این محصول مشترک فنلاند با یک لوح تمیز و قلبی باز نزدیک شویم. زن جوانی مسکو را برای یک سفر طولانی با قطار به شرق ترک می کند. او فنلاندی است، به زبان روسی صحبت می کند و تمایل زیادی به دیدن سنگ نگاره های مبهم مورمانسک دارد. او مدام با خود تکرار میکند، باید بفهمیم از کجا آمدهایم تا بدانیم چه کسی هستیم - نشانهای آشکار از کارگردان فنلاندی جوهو کوسمانن (فقط در دومین فیلم بلندش)، در فیلمی با تعداد بسیار کمی از آنها.
برای تماشای آنلاین فیلم و سریال، تماشای آنلاین سریال و تماشای آنلاین فیلم می توانید به سایت فیلم نماوا مراجعه نمایید.
لورا (سیدی هارلا) واقعاً نمی داند او کیست. در دو سال اقامت در مسکو، او عاشق زنی مسنتر شده است که در آپارتمانش مشترک است - ایرینا (دینارا دروکارووا) صمیمی. صحنههای قبل از رفتنش نشان میدهد که لورا در محافل آکادمیک ایرینا، جایی که دوپ میکشند و کتابهایی را که خواندهاند خودنمایی میکنند، کاملاً در خانه احساس نمیکند.
همچنین فیلم های عاشقانه، فیلم اکشن، دانلود فیلم ترسناک و فیلم سینمایی جدید نیز در سایت فیلم نماوا وجود دارد.
در قطار، بدترین کابوس او آشکار می شود. یک مرد جوان روسی با سر گلوله در اتاق خواب او مشترک است - و او نیز به مورمانسک می رود. شب اول، او خود را با ودکا پاک می کند و سعی می کند او را دست بزند، اما او جایی برای فرار ندارد. حتی رهبر زن هم وقتی از کابین دیگری میپرسد: «چه چیزی باعث میشود فکر کنی که حق انتخاب داری؟»
فیلم های سینمایی در ژانرهای مختلف مانند فیلم کمدی، فیلم هندی، فیلم ترکی و برترین فیلم های خارجی و ایرانی در سایت فیلم نماوا فراهم شده است.
بنابراین یک عاشقانه بعید آغاز می شود. مرد جوان که بیسواد، مبتذل و پرخاشگر به نظر میرسید، وقتی هوشیارتر میشود، خوبتر میشود. همچنین آنها چندین روز فرصت دارند تا از استپ بزرگ روسیه عبور کنند، در غیر این صورت داستان زمان می خواهد تا احساسات آنها را باورپذیر کند.
از نظر داستان گویی، مینیمالیسم حاکم است. کوسمانن بدون دعوا هیچ چیز نمی دهد. ایستگاه های بین راه به قدری ساکت هستند که می توانید به راحتی لحظه ای تغییر را از دست بدهید. این در نهایت یک نقطه قوت است، اما نیمی از طول فیلم طول می کشد تا مشخص شود که کوسمانن بر اساس قوانین بازی نمی کند – حداقل نه قوانین سرعت و وضوحی که سایر کارگردانان دوست دارند.
ما تقریباً چیزی در مورد پیشینه لورا یا لیوخا (یوری بوریسوف) نمی آموزیم. در واقع، قبل از اینکه نام او را بدانم، فیلم تقریبا تمام شده بود. فرقی نمیکند: میتوانیم ببینیم که او آسیب دیده است، او تنها است، از احساساتش میترسد یا از آسیبپذیری در مهربانی. اگر بخواهید کل تاریخ ناآرام فنلاند و روسیه را در نحوه ارتباط این دو تعمیم دهید، میتوانیم ببینیم، اما لازم نیست که درگیر داستان آنها شویم.
این از آن نوع فیلم است: روزها و روزها در بیابان سفید می گذرند، که ما به ندرت جز از داخل قطار می بینیم. بین این دو روح ناراضی خیلی کم اتفاق می افتد. و بعد با نزدیک شدن به پایان، دیدم که امیدوارم ادامه پیدا کند. برو شکل مهارت زیادی لازم است تا این حیله گری باشد.
کوپه شماره 6 از 9 خرداد در سینماها می باشد.
در ادامه مطلبی از روزنامه نیویورک تایمز درباره این فیلم را می خوانید.
نقد و بررسی فیلم کوپه شماره 6: غریبه ها در قطار روسیه
یک زن جوان فنلاندی سفری را برای خودیابی آغاز می کند که او (و شما) را در زمینی با جزئیات فراوان و شگفت انگیز می برد.
وقتی قهرمان فیلم کوپه شماره 6 با مردی سوار ماشینی می شود که چیزی جز اندوه به او نمی دهد، ممکن است بی صدا فریاد بزنید: او به چه فکر می کند؟ همچنین ممکن است او را به خاطر تصمیمی بد قضاوت کنید یا فیلمساز را لعنت کنید که زن دیگری را در تنگنا قرار داده است. زنان آسیبپذیر و مردان خطرناک کلیشهای هستند، اما در این فیلم هوشمندانه و با ظرافت عاطفی که به ندرت به جایی میرسد که انتظار دارید پیش میرود.
داستان فیلم در روسیه در اواخر دهه 1990 اتفاق می افتد - اتحاد جماهیر شوروی فروپاشیده و دختر ما از واکمن استفاده می کند - این فیلم بیشتر در قطاری از مسکو به شهر مورمانسک در شمال غربی می گذرد. آنجاست که لورا (سیدی هاارلا)، دانشجوی دانشگاه فنلاند، قصد دارد سنگ نگاره های کانوزرو، نقاشی های سنگی با قدمت پنج، شش هزار سال را ببیند. دلایل رفتن او به خصوص مشخص نیست. او برای مطالعه زبان در روسیه است و علاقه خود را به باستان شناسی ابراز می کند. با این حال تمرکز او بر روی ایرینا (دینارا دروکارووا) لیزری است، لاستیکی که تخت و تخت خود را به روی لورا باز کرد اما در مسکو مانده است.
برای تماشای انیمه های جدید به سایت فیلم نماوا مراجعه نمایید. علاوه بر تماشای انیمه های جدید، انیمیشن های جدید، فیلم جدید، سریال جدید و کارتون جدید در سایت فیلم نماوا وجود دارد.
داستان های سفر تقریباً همیشه سفرهای استعاری با مقصدهای متعدد هستند، نه همه آنها تحت اللفظی. این در «محفظه شماره 6» صدق میکند، که تا حدی داستان سفر زنی جوان و مبهم برای کشف خود است. لورا از قبل در حال حرکت است که اولین بار او را دیدید و در یک مهمانی در آپارتمان ایرینا با صدای آهنگ "Love Is the Drug" از Roxy Music در حال حرکت است. از یک نظر، موسیقی پیاده روی عالی است: لورا با ایرینا محشور است. اما در کنار هم قرار گرفتن لورا، یک تاری کوچک موشی، و این آهنگ خاص، با ملات و خستگیهای غیرعاشقانهاش، چیزی هم وجود دارد، حتی کمی طعنهآمیز.
جوهو کوسمانن کارگردان فنلاندی، هنرمندی ماهرانه در طراحی سریع است، استعدادی که اولین بار به زیبایی در اولین فیلم بلندش، "خوشحال ترین روز زندگی اولی ماکی" (2017)، درباره یک بوکسور شیرین عاشق به نمایش گذاشته شد. چند دقیقه پس از کوپه شماره 6، شما حس غنی از مردم و مکان، و مهره ای واضح در لورا دارید. شما لذت و نارضایتی او را می بینید - به لبخند سوسو زدنش نگاه می کنید و سر خمیده عصبی را یادداشت می کنید - همانطور که او در آپارتمان ایرینا پرسه می زند، پراکندگی غیرمتعارف پر از کتاب ها، اشیاء هنری و افراد باهوشی که برای یکدیگر باهوش هستند. لورا سعی میکند خود را جا بیاندازد، اما به اندازه کافی نرم نیست.
تکنوازی حساس او بلافاصله پس از اینکه در کوپه قطار تنگ و کثیف مستقر میشود به یک دونوازی سرزنده، خندهدار و به ظاهر نامتجانس تبدیل میشود. خانه او برای بسیاری از مابقی داستان، قبلاً توسط همسفرش، لیوها (یوری بوریسوف) مخفی شده است. این خصومت در نگاه اول یا تقریباً است. در ابتدا، آنها با یکدیگر صحبت نمی کنند - او یک بطری مشروبات الکلی بیرون می آورد بدون اینکه به او چیزی بدهد - اما زمانی که لورا در حال آماده کردن سکوی خود برای شب است، لیوها گچ شده است. او با اشاره به شکست نازیها قبل از اشاره به ماه، سر او فریاد میزند: «روسیه کشور بزرگی است: «ما آنجا رفتیم!»
بخشی از چیزی که فیلم کوپه شماره 6 را جذاب و موثر می کند، نحوه بازی کوسمانن با لحن است. در آپارتمان ایرینا، اجراهای ناتورالیستی، فیلمبرداری شل، صحنهپردازیهای معمولی و ناراحتی قابل مشاهده لورا، حس صمیمیت و همدردی ایجاد میکند: همه ما در جایی مهمان ناجور بودهایم. هنگامی که داستان به قطار منتقل میشود (فیلم بر روی واگنهای راهآهن در حال حرکت فیلمبرداری شده است، نه صحنههای صوتی)، فضاهای کلاستروفوبیک و حرکات تند آن به ایجاد صمیمیت تهدیدآمیز کمک میکند، صمیمیتی که با پرخاشگری لیوها و محافظهکاری لورا ترکیب میشود. این دو شخصیت به یک اندازه دفاعی و متضاد متقابل هستند. با این حال، خرچنگ های طنز خشک نیز باعث می شود که جنگ طلبی آنها بیش از کمی پوچ به نظر برسد.