دیدن فیلم های روز دنیا

به عنوان معتقد به اینکه دارن آرنوفسکی یکی از فیلم‌ های اکشن و فیلم علمی تخیلی نادر در میان کلاس کارگردانان جدید است، مشتاق بودم که دوبار پشت سر ب

چشمه

به عنوان معتقد به اینکه دارن آرنوفسکی یکی از فیلم‌ های اکشن و فیلم علمی تخیلی نادر در میان کلاس کارگردانان جدید است، مشتاق بودم که دوبار پشت سر بگذارم و «چشمه» (2006) او را ببینم، فیلمی درباره جاودانگی که تقریباً در زمان من اکران شد. زیر سوال می رفت

اگرچه به عنوان یک کاندیدای دکترا به زبان انگلیسی به من توصیه شد قبل از اینکه بخواهم اثر خود را بنویسم با نقدهای موجود در مورد یک اثر آشنا باشم، به عنوان یک منتقد فیلم معمولاً قبل از انتشار نقدهای دیگر می نویسم. اما یک سال گذشت. بنابراین، پس از تماشای فیلم، بخش «بررسی‌های خارجی» IMDb را بررسی کردم و متوجه شدم، آقای خوب، ۲۲۱ نقد روی «فواره» نوشته شده است. در سایت های دیگر متوجه شدم که رتبه متاکریتیک آن 51 بود (از 100) و دقیقاً همان امتیاز را در Tomatometer کسب کرد. فوری برای آرونوفسکی: به یاد داشته باشید که وقتی تری زویگف با آن اسلحه زیر بالش می خوابید، هنوز «کرامب»، «دنیای ارواح» و «بابانوئل بد» را پیش رو داشت.

"فواره" چقدر می تواند بد باشد؟ من یک نقد را انتخاب کردم، ورایتی، زیرا از اولین نمایش در ونیز نوشته شده بود و اولین کلمه در مورد فیلم بود. دریافتم که «واندرکایند یک‌باره»، که «به خاطر استفاده قدیمی و قدیمی از شبه علم در «پی» و به‌خاطر زیاده‌روی بصری‌ای که در «مرثیه‌ای برای یک رویا» به کار گرفته بود، بیش از حد مورد تحسین قرار گرفته بود. "، اکنون فیلمی را ساخته بود که در آن هیو جکمن در "سه داستان در بازه های زمانی مختلف بازی می کند و به طور ناگهانی بین آنها جابجا می شود، اگرچه مخاطبان می توانند با توجه به اینکه هیو جکمن چقدر موهای زائد دارد، تشخیص دهند که چه زمانی در جریان است. زمان داده شده."

وقتی متوجه شدم که شبه علم و افراط بصری اکنون در سینما از ما عقب مانده اند، خیالم راحت شد. اما بیایید در مورد مو صحبت کنیم. در داستان اول، جکمن یک فاتح را به تصویر می کشد، در داستان دوم او یک دانشمند مدرن است، و در داستان سوم او طاس است و در فضا در داخل یک حباب جادویی شناور است. افرادی که نمی توانند آن را تجزیه کنند، باید تجزیه شوند. و چرا دو فیلم اول آرنوفسکی را هدر بدم، درست زمانی که می خواستم تصمیم بگیرم در مورد کدام فیلم به عنوان یک فیلم عالی بنویسم؟ او «پی» را در 29 سالگی (بهترین کارگردانی، ساندنس)، «رکویم» را در 31 سالگی (نامزد اسکار برای الن برستین) ساخت و اکنون، در 37 سالگی، قبلاً یک «واندرکاند» بود. اسکات فیتزجرالد گفت زندگی آمریکایی ها عمل دومی ندارد. او هرگز نگفت که آنها اولین ها را ندارند.

آیا فیلم موفق است؟ نه برای اکثر مردم، نه. تصور می کنم آنها متوجه نمی شوند که همه چیز در زمان حال اتفاق می افتد و تنها یک شخصیت "واقعی" هیو جکمن، تامی وجود دارد. فاتح به نام توماس قهرمان رمانی است که همسرش ایزی (راشل وایز) می نویسد و فضانوردی به نام تام کریو قهرمان فصل آخر رمان است که تامی پس از وعده مرگش به همسرش می نویسد. کرئو به معنای "من باور دارم" اسپانیایی است، اسپانیایی زبانی است که فاتحان به آن صحبت می کنند، و تامی معتقد است که درمانی برای مرگ پیدا خواهد شد. درختی که حباب فضایی را با تام به اشتراک می گذارد، درخت زندگی است که توماس در فصل های اولیه به دنبال آن بود، و فیلم توضیح می دهد که حباب در مسیر آن سحابی است که او و ایزی در آسمان می بینند، که (او می دانست و توضیح می داد. ) توسط مایاها به عنوان منشأ حیات تصور می شد.

می‌توانستم همین‌طور ادامه بدهم، اما با جستجوی 18326 پیام در حساب جی‌میل خود، متوجه شدم که یکی از خوانندگان، مت ویترز از برانزویک، MD، همه چیز را با جزئیات دقیق کشف کرده است. توضیحات او در جای دیگری از این سایت پیدا خواهد شد.

آیا می توان از یک عضو معمولی انتظار داشت که تجزیه و تحلیل سنگینی را انجام دهد که همه اینها را بفهمد؟ من شک دارم. بیشتر فیلم‌ها دوست دارید قبل از خرید بلیط، همه آنها را تجزیه کنید. آیا من آن را فهمیدم؟ طولی نکشید، و فکرم اینجا بود: از آنجایی که هیچ عنصری در فیلم وجود ندارد که ادعا کند یک مرد در هر سه دوره زمانی زنده است، واضح است که او زنده نیست. این باور انتقادی وجود دارد که نباید عناصر داستان را به داستان‌های تخیلی بیاورید که در آنجا یافت نمی‌شوند. هویت تخیلی مرد اول با رمان ایزی توضیح داده شده است، که در آن او به وضوح معشوق خود را به عنوان قهرمان تجسم می کند. ماهیت تخیلی مرد سوم به این دلیل توضیح داده شده است که، هی، مردم در حین شناور شدن و خوردن پوست، حتی در «آینده» در کیهان درون حباب شناور نمی‌شوند. چیزهایی در آسمان و زمین بیش از آنچه در فلسفه ما تصور می شود وجود دارد، اما اینطور نیست. استیون هاوکینگ از من حمایت خواهد کرد. بخش مرکزی فیلم رئالیسم بدون آلیاژ است و فانتزی اول و سوم را تولید می کند. از آنجایی که ایزی در آن می میرد، جادو مجاز نیست. داستان قوانین خود را تعیین می کند.

گفته می‌شود، من قبول می‌کنم که فیلم موفقیت بزرگی نیست. تعداد زیادی صفحه نمایش نورهای کور کننده. انتقال بیش از حد به خاطر خودشان. تغییرات ناگهانی لحن و با این حال معتقدم که ما فیلم واقعی را ندیده ایم. وقتی یک تولید 75 میلیون دلاری به چرخش می رسد و با 35 میلیون دلار ساخته می شود، عناصر حذف می شوند. وقتی فیلمی که سه داستان را روایت می‌کند و هزاران سال را در بر می‌گیرد، ۹۶ دقیقه طول می‌کشد، صحنه‌ها باید قطع شده باشند. روزی یک Dir وجود خواهد داشت این فیلم، و این برشی است که من می خواهم ببینم.

+ نوشته شده در  يکشنبه 1 اسفند 1400ساعت 17:21  توسط المیرا   بازدید 188 برچسب ها: