دیدن فیلم های روز دنیا

صحنه‌های آغازین فیلم درام و فیلم علمی تخیلی «من افسانه هستم» آنقدر جلوه‌های ویژه دارند که تقریباً جلوه‌های ویژه‌ای را

من افسانه ام

صحنه‌های آغازین فیلم درام و فیلم علمی تخیلی «من افسانه هستم» آنقدر جلوه‌های ویژه دارند که تقریباً جلوه‌های ویژه‌ای را جبران می‌کنند. ما منهتن را سه سال پس از آن می بینیم که یک ویروس کشنده همه انسان های سالم را در جزیره به جز یک نفر کشته است. خیابان ها پر از علف های هرز است، ماشین ها رها شده اند، زیرساخت ها شروع به فروریختن کرده اند. در پایین یک خیابان، یک اتومبیل اسپورت مسابقه می دهد که رابرت نویل (ویل اسمیت) رانندگی می کند، که سعی می کند به یکی از گوزن های پرسه زن در شهر شلیک کند. شانس بدتر از شیری دارد که با او رقابت می کند.

نویل فقط سگش را دارد که با او همراهی کند. او در داخل خانه‌ای در روستای گرینویچ که درها و پنجره‌های آن هر شب با کرکره‌های فولادی سنگین بسته می‌شود، زندگی می‌کند. به این دلیل که پس از تاریک شدن هوا، خیابان‌ها توسط گروه‌هایی از زامبی‌های درنده اداره می‌شوند - موجودات بی‌مو که زمانی انسان بودند، اما به قاتلان وحشی و بی زبان با دندان‌های نیش تبدیل شده‌اند. نویل در زیرزمین خود آزمایشگاهی دارد که در آن به شدت به دنبال واکسنی بر علیه ویروسی است که از درمان سرطان جهش یافته است.

این داستان برگرفته از یک رمان علمی تخیلی در سال 1954 توسط ریچارد متسون است که پیش از این دو بار فیلمبرداری شده است، به عنوان "آخرین مرد روی زمین" (1964) با بازی وینسنت پرایس و "مرد امگا" (1971) با بازی چارلتون هستون. در رمان اصلی، که استفن کینگ می‌گوید بیش از هر رمان دیگری بر او تأثیر گذاشت، نویل سیر کشت کرد و از آینه‌ها، صلیب‌ها و چوب‌های تیز بر ضد دشمنانش که مانند خون آشام‌های سنتی بودند، نه زامبی‌های فوق‌قوی، استفاده کرد. من مطمئن نیستم که این پیشرفتی است که او را دانشمند کنیم، او را مسلح کنیم و ماهیت موجودات را تغییر دهیم. متسون نوعی واقع گرایی کم کلام را توسعه داد که تأثیری دوچندان داشت.

در «من افسانه هستم»، این وضعیت سؤالات منطقی را مطرح می کند. اگر نویل قاطعانه معتقد است که آخرین مرد سالم زنده است، واکسن برای چه کسی است؟ فقط خودش حدس میزنم به اندازه کافی منصفانه است، اگرچه او با آینده ای پر از ناامیدی روبرو است، مهم نیست که قوطی های اسپم و خورش گوشت گاو دینتی مور چقدر طول بکشد. سگ ها برای همیشه زندگی نمی کنند و من همیشه تعجب می کنم که چگونه انسان ها در تمام شکل ها و اندازه های بی نهایت خود با سرعت و قدرت بی نهایت به زامبی های رنگ پریده یکسان تبدیل می شوند؟

بیخیال. با توجه به تنظیماتش، «من افسانه هستم» به خوبی ساخته شده است تا ما را با دکتر نویل و کمپین او برای زنده ماندن درگیر کند. با این حال، رویدادی وجود دارد که روح او را می شکند و او به شدت عصبانی می شود -- شب هنگام بیرون رانده می شود تا سعی کند تا آنجا که می تواند زامبی ها را قبل از اینکه او را بکشند، با ماشینش از بین ببرد. او توسط یک زن جوان به نام آنا (آلیس براگا) که با پسری به نام ایتان (چارلی تاهان) سفر می کند نجات می یابد (من مطمئن نیستم که چگونه).

او آنها را به خانه می برد و او توضیح می دهد که آنها در حال تلاش برای رسیدن به مستعمره ای از بازماندگان در ورمونت هستند. نویل شک دارد که چنین مستعمره ای وجود داشته باشد. من شک دارم که او و پسر از منهتن عبور کنند تا به آنجا برسند. بله، او بدون شک صدای ضبط شده او را در تمام فرکانس‌های AM شنیده است که از بازماندگان دیگر خواسته است با او تماس بگیرند. اما ما هر پل منهتن را دیده‌ایم که به عنوان بخشی از قرنطینه جزیره منفجر شده است، پس چگونه آنها به آنجا رسیدند؟ قایق؟ چرا باید ریسک کرد؟

دوباره مهم نیست، زیرا آنا و پسر در زمانی که داستان به آن نیاز دارد، علاقه چشمگیری را وارد داستان می کنند. و کارگردان فرانسیس لارنس به طور مؤثری تعلیق ایجاد می کند، حتی اگر تا حد زیادی به فیلم اصلی موجودات هیولایی مربوط می شود که از تاریکی بیرون می پرند، دندان های نیش خود را به هم می زنند و به چیزها می کوبند. جلوه‌های ویژه‌ای که زامبی‌ها را تولید می‌کنند تقریباً به اندازه جلوه‌های دیگر فیلم مؤثر نیستند. همه آنها موجوداتی به نظر می رسند که تنها با هدف ایجاد تهدید برای فیلم خلق شده اند و منطقی جز خدمت به این هدف ندارند.

"من افسانه هستم" حاوی صحنه های به یاد ماندنی است، مانند زمانی که جزیره در حال تخلیه است، و زمانی که نویل با همسر و دخترش (سالی ریچاردسون و ویلو اسمیت) خداحافظی می کند، و زمانی که او به سگ خود (که توسط کامپیوتر ساخته نشده است) اعتماد می کند. ، بیشتر اوقات، به هر حال). و اگر درست باشد که بشر 100 سال قبل از اینکه سیاره خود را نابود کنیم، فرصت دارد، یک چشم انداز روشنگر از اینکه منهتن بدون ما چگونه به نظر می رسد ارائه می دهد. این فیلم در حین پخش به خوبی کار می کند، اگرچه سوالاتی را ایجاد می کند که بعداً فقط در ذهن ما تغییر می کند.

+ نوشته شده در  يکشنبه 1 اسفند 1400ساعت 17:52  توسط المیرا   بازدید 225 برچسب ها: